کرگدن قسمت بیست و ششم؛ اینجا سرانجام کرگدنه... - مجله آزمون اول

بازی زندگی رو باید بلد بود. تنها بودن توی بازی رو هم باید بلد باشی. تنها بازی کردن رو که بلد باشی دیگه سر تنها نبودنت به هر کس و ناکس باج نمی دی...

برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت خاتمهی کرگدن اینجا کلیک کنید

شب عروسی افشین و کیانا. شبی که هر یک از مهمانان و میزبانان جشن، فکر نابودی دیگری را در سر می پرورانند. اما اولین قربانی امشب در فاصله ای دورتر و در بیمارستان جانش را از دست می دهد. برادر کاظی خبر مرگ پدرش را تلفنی به او می دهد. کاظی که تمام وجودش نفرت از دایی اش، افشین و ونوشه است می خواهد که آن ها را بکشد. اما گیسو، کسی که او هم برادرش را به خاطر دارو هایی که ونوشه متولی پخشش در بازار بوده از دست داده است، مانع کاظی می گردد. گیسو تنها چیزی است که برای کاظی باقی مانده است.

نازنین نفر بعدی است که با هماهنگی سیمین/ کیانا میخواهد افشین را بکشد، اما در میانه راهش دانیال مانع او می گردد و او را راضی می نماید که خودش کار افشین را تمام کند و سپس این نیرو های اطلاعاتی هستند که مانع دانیال می شوند.

بدین شکل افشین هم سورپرایزی که به کیانا قول داده بود را رو می نماید. اسلحه ای با صدا خفه کن که به قلب کیانا شلیک می نماید. افشین و مهرداد در میان شلوغی مراسم فرار می نمایند تا از کشور خارج شوند.

مارک و نیرو های امنیتی همراهش اوضاع را کنترل می نمایند. بمب گذاری ونوشه را در مهمانی خنثی می نمایند، مانع مرگ کیانا می شوند، افشین و مهرداد را در چنگ خود می گیرند و نمی گذارند که نازنین، دانیال، کاظی، گیسو و خانواده هایشان بیش از پیش آسیب ببینند.

نوید هم خاتمه دست در دست باران خاک ایران را ترک می نماید و به قولش به مارک عمل می نماید و جای چیپ را که مدت ها نزد خود مارک بوده، لو می دهد.

می توان فرایند سریال کرگدن را از ابتدا تا خاتمه به سه بخش تقسیم کرد. در بخش اول در هر قسمت با گذشته ای از هر یک از کاراکتر ها روبرو می شدیم که تا حدی تعریف می کرد که چه چیزی انگیزه آن ها برای حضور در چالش کرگدن است. در واقع بخش ابتدایی از طرفی وظیفه شخصیت پردازی کاراکتر ها را بر عهده داشت و از سویی دیگر مخاطب را آماده رسیدن به اتفاقات و پی بردن به راز هایی هیجان انگیز می کرد.

فلش بک های پی در پی و تدوین به هم ریخته وقایع و ریتم تند تصاویر به علاوه تصاویر مربوط به مهارت های هر کاراکتر ما را آماده تماشای سریالی با قهرمانانی جوان و با انرژی و جذاب می کرد که با آن چه تا کنون در سینما و تلوزیون دیده بودیم متفاوت است و گرچه این مقدمه ای طولانی بود، اما به نظر می رسد که به صبر کردنش می ارزد.

اما در بخش دوم سریال هر آن چه که منتظر آن بودیم به ساده ترین شکل ممکن پیش رفت و معلوم شد هر چه در دوردست می دیدیم سرابی بیش نبود. کرگدن در بخش میانی اش همه داستانی را که منتظرش بودیم دور زد و قصه ای تازه و کم رمق و بی هیجان را به جایش تحویل داد. دیگر خبری از سرعت گذشته نبود، قهرمانانی که انتظارشان را داشتیم خاموش شدند و سریال به کلی سمت و سویی دیگر گرفت که در آن قهرمانی وجود نداشت و ضد قهرمان آن هم فقط ژست پلیدی را داشت وگرنه خودش هم نمی دانست با چه کسی می جنگد!

و در بخش خاتمهی با اضافه شدن انواع و اقسام شخصیت های جدید و تغییر کردن ماهیت کاراکتر هایی که تا به امروز دیده بودیم و افتادن در ورطه خرده داستان هایی که دیگر ارتباطی با قصه اصلی نداشتند نفس کرگدن به کلی تنگ شد و قدم های آخرین را به زور و دست به عصا طی کرد.

بیست و شش قسمت فرصت زیادی بود که امکان یک شخصیت پردازی درست را برای کاراکتر های سریال فراهم می کرد و روابط میان آن ها را می توانست به بهترین شکل تعریف کند. اما حتی در قسمت آخر هم کاراکتر های کرگدن در محوطه عروسی سرگردانند. نازنین و دانیال که با هم رابطه دارند هر یک در گوشه ای تنها ایستاده اند و خانواده های آن ها هم در گوشه ای دیگر. گیسو و کاظی هم به همین شکل.

گیسو و کاظی وسط عروسی با هم جر و بحث می نمایند و درباره کشتن و کشته شدن می گویند، اما کسانی که کنارشان ایستاده اند حتی سر بر نمی گردانند. این مهمان ها کیستند؟ نازنین می خواهد از افشین انتقام بگیرد، پدر و خواهرانش در این مراسم چه می خواهند؟ این موضوع برای گیسو و دانیال هم صادق است.

خانواده های هر یک از کاراکتر ها حتی برای دیدار دوباره شان وقتی که فقط فکر می کردند نوید مرده است مشکل داشتند و مخالف بوده اند. حالا و بعد از این همه اتفاقات عجیب و غریب پا به مراسمی می گذارند که از جنایت کار بودن متولیانش مطمئن هستند و نمی دانند برای چه به آن دعوت شدند؟ و چرا هیچکدامشان از نوید سراغی نمی گیرد؟

بدین ترتیب سریال دیگری در شبکه نمایش خانگی به خاتمه خود می رسد. سریالی که در ابتدا به نظر می رسید می تواند خون تازه ای در رگ های بی رمق سریال های ایرانی تزریق کند. سریالی که در ظاهر اولیه اش کاری جدای از سایر تولیدات سینمایی و تلوزیونی بود و نوید قصه ای پر هیجان و کنش و واکنش هایی همراه با اکشن و قهرمانان و ضد قهرمانانی جذاب را می داد. اما طولی نکشید که باز هم امید ها ناامید شد و کرگدن هم به درامی سردرگم تقلیل پیدا کرد.

با جلو تر رفتن داستان نه تنها اکشن های گذشته ادامه پیدا نکرد بلکه با رویه ای که سریال پیش گرفت تمام آن هیجانت و پیچیده نمایی ها لوث و تا حدی به دست فراموشی سپرده شد. فصل اول کرگدن به خاتمه رسید و شاید در فصلی دیگر کاراکتر های کرگدن در قامت قهرمان برگردند و هیجانی که در صورت هایشان بود و نادیده گرفته شد را این بار در فصل دوم به کار گیرند.

هر بازی یه سر داره یه ته. بازی منم داره به تهش می رسه. این جا خاتمه بازیه. خاتمه بازی خاتمه منه. خاتمه من خاتمه همه ست. این جا امشب. خاتمه کرگدنه.

دنیای با نشاط مدرسه: دنیای با نشاط مدرسه | وبسایت ملزومات تحصیلی دانش آموزان